.

چند روز بعد از مراسم عقد، توی پارک نشسته بودیم بلال میخوردیم خیلی احساساتی شده بودم به خانومم گفتم خیلی خوب شد به هم رسیدیم! دیگه به جای اینکه غصه‌ی نداشتن همو بخوریم همش غصه‌ی داشتن همو میخوریم.» نمیدونم چرا بلال رو فرو کرد تو چشمم. زمونه بدی شده. ابراز احساساتم نمیشه کرد.

راه رفتن در جاده روشن

مشتری گرامی! در چاله افتادنِ شما ثبت شد.

کیوان،صابر،مهدی و دیگران...

همو ,بلال ,غصه‌ی ,فرو ,تو ,چشمم ,» نمیدونم ,میخوریم » ,نمیدونم چرا ,چرا بلال ,رو فرو

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پاورپوینت رشد و تکامل حرکتی گزارشات نوشته های بی مخاطب! آپلود دی | آپلود فایل | آپلود عکس | آپلود با لینک مستقیم | آپلود نامحدود ماشین آلات خرید کد ussd گیمینگ فکت هانا ثبت دانلود رایگان نمونه سوالات کارگر عمومی قالب بند درجه ۳ { امتحانات پایانی }