چند وقت نبوده‌م؟ ده؟ بیست؟ سی؟ از کی میخوام پست بذارم نشده؟ شنبه؟ دوشنبه؟ جمعه؟ نمیدونم. فقط میدونم به قاعده‌ی همین مقداری که نبودم و ننوشتم، اتفاق بوده که توی زندگیم افتاده. دست بالاهاش؛ تجربه‌های دوران نمکی عقد، همراهِ همسری نمکین. و اولین تجربه حضور توی تولید برنامه تلویزیونی که مثل یه کوه بزرگ و سنگین بود با ساعت کاری 7 صبح تا 12 شب. از کوچیکی این دنیا اینکه روز اولی که رفتم سر پروژه، یه چهره‌ی خیلی آشنا توی اتاق تدوین دیدم که اتفاقا منم برای اون آشنا بودم. دیالوگِ قیافه‌ت آشناس! قیافه توام آشناس! و بعد، کاشف به عمل اومد که هر دو وبلاگ‌نویس بودیم و همدیگه رو می‌خوندیم و حتی توی اینستاگرام دنبال هم میکردیم. از بزرگی دنیا اینکه بابا! بابا! به اندازه آدما راه برای نون درآوردن هست! اامی نبود توی دوران خوش خوشان عقد، همچین کار سنگین و دهن صاف کنی قبول کنم و حتی بعدها که رفتیم سر خونه زندگی خودمون. هرچند همسر علیرغم اینکه همش برنامه‌مون رو نقد میکنه(از یکی از شبکه‌ها که همگی ازش جامپ میکنیم پخش میشه D:) معتقده اینجور کاراس که الآنم نشه بعدا نون و آب میشه. اما من معتقدم حالا دنیا که دو روز بیشتر نیست، این دو روزم کار و کار و کار.که وقتی از راه رسیدی خونه اون لیوان چایی که همسر میذاره جلوت رو نتونی دست بگیری از خستگی؟! خب که چی! شما بگید. هم چه حال چه خبر؟ هم بگید کدوم رو ترجیح میدین. کار و کار و کار و پول بیشتر، کار و خانواده و پول کمتر. گزینه سوم هم نداریم، چون شدن نداره برای غیر ژن خوبا.

سلام

راه رفتن در جاده روشن

مشتری گرامی! در چاله افتادنِ شما ثبت شد.

کیوان،صابر،مهدی و دیگران...

کار ,توی ,هم ,رو ,اینکه ,روز ,کار و ,و کار ,و حتی ,و پول ,دنیا اینکه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امور کتابخانه های سیستان و بلوچستان فروش سگ چاوچاو چرک نویس سیمرغ راه نجات ایرانمان، تربیت مناسب نسل آینده مدرس و مربی کسب و کار و توسعه فردی دفتر روانشناسی ، عاطفه جهانشیری داستان نویسی خلاق فارسی جدیدترین تعبیر خواب های روز دنیا فروشگاه عینک ری بن